آیا هوش مصنوعی همان هوش انسانی است؟ برای دریافت پاسخ دقیق، بیایید در این مقاله به طور خاص «هوش مصنوعی را با هوش انسانی مقایسه کنیم»!
 
هوش به طور کلی به عنوان «توانایی تحقق اهداف پیچیده» تعریف می‌شود، تعریفی که هم برای انسان‌ها و هم برای هوش مصنوعی صدق می‌کند. با این حال، انسان‌ها و ماشین‌ها به روش‌های بسیار متفاوتی به اهداف خود می‌رسند. سیستم‌های هوش مصنوعی بر پایه سخت‌افزار دیجیتال ساخته شده‌اند و با «سیستم‌عامل کاملاً متفاوت (دیجیتال در مقابل زیستی)» نسبت به مغز انسان کار می‌کنند.
 
این شکاف بنیادی – نورون‌های ارگانیک در مقابل مدارهای الکترونیکی – باعث می‌شود هر نوع هوش در حوزه‌های مختلفی برتری داشته باشد.

هوش انسانی

هوش انسانی یک ظرفیت طبیعی و زیستی است. این هوش شامل استدلال، احساسات، تخیل و خودآگاهی می‌شود.
انسان‌ها از تجربه می‌آموزند، از استدلال مبتنی بر عقل سلیم استفاده می‌کنند و با دیگران همدلی می‌کنند.

برای مثال، حتی کودکان خردسال علت و معلول را درک می‌کنند (یک کودک خردسال می‌داند که زدن کسی باعث درد می‌شود)، قابلیتی که هوش مصنوعی فعلی هنوز فاقد آن است. حافظه‌های ما سرشار از زمینه و پیوندهای مرتبط با احساسات و تجربیات است.
همانطور که یک تحلیل اشاره می‌کند، انسان‌ها می‌توانند سازگار شوند و «در زمینه‌های مختلف تعمیم دهند»، که به ما اجازه می‌دهد مفاهیم جدید را با داده‌های بسیار کم یاد بگیریم.

در زندگی روزمره این بدان معناست که یک کودک معمولاً می‌تواند پس از چند نمونه یک حیوان جدید را تشخیص دهد، در حالی که بسیاری از مدل‌های هوش مصنوعی برای یادگیری همان کار به هزاران نمونه نیاز دارند. شناخت انسانی همچنین شامل عقل سلیم و شهود است – ما به راحتی جزئیات گمشده را پر می‌کنیم یا نشانه‌های ناگفته را درک می‌کنیم، مهارت‌هایی که برای ماشین‌ها هنوز چالش‌برانگیز است.

هوش انسانی

هوش مصنوعی

هوش مصنوعی (AI) به سیستم‌های کامپیوتری اشاره دارد که وظایفی را انجام می‌دهند که نیازمند تفکر انسانی هستند. هوش مصنوعی مدرن بر الگوریتم‌ها، مدل‌های ریاضی و مجموعه داده‌های گسترده تکیه دارد تا الگوها را شناسایی، پیش‌بینی کند و به مرور زمان بهبود یابد. نمونه‌ها شامل دستیارهای صوتی، خودروهای خودران، موتورهای پیشنهاددهنده و برنامه‌های بازی هستند.

برخلاف توانایی‌های گسترده یادگیری انسان‌ها، بیشتر هوش مصنوعی امروزی محدود است: هر سیستم برای وظایف خاصی آموزش دیده است. همانطور که دانشمند شناختی پیتر گاردنفورس اشاره می‌کند، حتی پیشرفته‌ترین سیستم‌های هوش مصنوعی «بسیار تخصصی هستند و از گستردگی و انعطاف‌پذیری هوش انسانی برخوردار نیستند».

در عمل این بدان معناست که یک هوش مصنوعی ممکن است در شطرنج یا شناسایی تصویر مهارت داشته باشد، اما نمی‌تواند به راحتی آن مهارت را بدون آموزش مجدد به حوزه‌ای کاملاً متفاوت منتقل کند.

سیستم‌های هوش مصنوعی همچنین فاقد آگاهی یا درک واقعی هستند – آنها نظر، قصد یا احساسات واقعی ندارند. در عوض، ورودی‌ها را از طریق مدارهای دیجیتال پردازش می‌کنند. این تفاوت ماهوی – سیلیکون در مقابل زیست‌شناسی – پایه بسیاری از شکاف‌ها بین هوش مصنوعی و ذهن انسان است.

انسان‌ها از طریق نورون‌های زیستی فکر می‌کنند، در حالی که هوش مصنوعی با مدارهای دیجیتال کار می‌کند. بنابراین، هوش مصنوعی «در حوزه‌هایی که نیازمند پردازش سریع داده‌ها است می‌درخشد» (راست)، در حالی که انسان‌ها زمینه غنی‌تر و بینش عاطفی را به همراه می‌آورند (چپ).
 
برای مثال، کامپیوترها می‌توانند میلیون‌ها نقطه داده را بسیار سریع‌تر از ما تحلیل کنند، اما فاقد «حس درونی» و همدلی ارگانیک هستند که قضاوت انسانی را هدایت می‌کند.
هوش مصنوعی

تفاوت‌های کلیدی

جدول زیر تفاوت‌های اصلی بین هوش مصنوعی و هوش انسانی را خلاصه می‌کند. هر کدام در حوزه‌های مختلفی برتری دارند و هیچ‌کدام به طور کلی «باهوش‌تر» از دیگری نیستند:

  • سرعت و مقیاس: هوش مصنوعی حجم عظیمی از داده‌ها را به سرعت و بدون خستگی پردازش می‌کند. می‌تواند هزاران سند یا تصویر را در چند ثانیه تحلیل کند، بسیار فراتر از توانایی انسان.
    در مقابل، انسان‌ها بسیار کندتر هستند و هنگام تکرار وظایف خسته یا کسل می‌شوند.
  • حافظه و زمینه: هوش مصنوعی حافظه‌ای وسیع و دقیق دارد (پایگاه‌های داده و مدل‌های مبتنی بر داده). اما این حافظه فاقد زمینه است.
    همانطور که UTHealth اشاره می‌کند، حافظه انسانی «ارتباطی» است و به احساسات و تجربیات پیوند خورده، در حالی که حافظه هوش مصنوعی «کاملاً مبتنی بر داده» است و فاقد این ارتباطات غنی است.
    به عبارت دیگر، ما چیزها را با معنای شخصی به یاد می‌آوریم؛ هوش مصنوعی فقط الگوهای خام داده را به خاطر می‌سپارد.
  • سبک یادگیری: انسان‌ها به طور انعطاف‌پذیر از اطلاعات بسیار کم می‌آموزند و به موقعیت‌های جدید تعمیم می‌دهند. ما اغلب می‌توانیم یک مفهوم را از یک مثال واحد درک کنیم و در زمینه‌های مختلف به کار ببریم.
    در مقابل، هوش مصنوعی معمولاً به مجموعه داده‌های برچسب‌خورده عظیم و آموزش نیاز دارد؛ در مواجهه با موقعیت‌های ناآشنا دچار مشکل می‌شود.
    انسان‌ها در «یادگیری از تجربه» برتری دارند و می‌توانند از داده‌های کم تعمیم دهند، در حالی که یادگیری هوش مصنوعی داده‌محور و محدود است.
  • خلاقیت: انسان‌ها ایده‌های واقعاً نوآورانه را با بهره‌گیری از احساسات و بینش‌های تصادفی خلق می‌کنند. ما می‌توانیم «فراتر از چارچوب» فکر کنیم و هنر، موسیقی یا راه‌حل‌هایی تولید کنیم که قبلاً دیده نشده‌اند.
    هوش مصنوعی می‌تواند با ترکیب مجدد داده‌های موجود خلاقیت را تقلید کند. برای مثال، مدل‌های زبانی و تولیدکننده‌های هنر می‌توانند آهنگ‌ها یا تصاویر جدید و قابل توجهی تولید کنند، و یک مطالعه حتی نشان داد GPT-4 به طور متوسط ایده‌های اصلی‌تری نسبت به انسان‌ها ارائه می‌دهد.

با این حال، آن تحقیق همچنین اشاره کرد که بهترین پاسخ‌های انسانی هنوز با ایده‌های هوش مصنوعی برابر یا بهتر بودند. در عمل، «خلاقیت» هوش مصنوعی محدود به داده‌های آموزشی آن است و نمی‌تواند واقعاً مفاهیم جدیدی به وجود آورد همانند ذهن انسان.

  • هوش عاطفی و اجتماعی: انسان‌ها به طور ذاتی احساسات، لحن، طنز و نشانه‌های اجتماعی را درک می‌کنند. ما همدلی می‌کنیم و زمینه را در گفتگوها یا رفتار می‌خوانیم.
    هوش مصنوعی می‌تواند احساسات پایه را تشخیص دهد یا پاسخ‌های دوستانه تولید کند، اما احساس ندارد.
    همانطور که یک بررسی بیان می‌کند، هوش مصنوعی ممکن است همدلی را شبیه‌سازی کند، اما «تجربه واقعی عاطفی» که انسان‌ها به آن تکیه دارند را ندارد.
    در موقعیت‌های اجتماعی یا رهبری، این عمق عاطفی و همدلی انسانی مزیت واضحی به افراد می‌دهد.
  • استدلال و عقل سلیم: استدلال انسانی اغلب شامل شهود و زمینه است. ما می‌توانیم فرضیات روزمره را بدون فکر زیاد انجام دهیم (مثلاً «اگر بستنی را بیرون بگذارم، آب می‌شود») با استفاده از عقل سلیم.
    هوش مصنوعی به طور دقیق از منطق و احتمالات داده‌های خود پیروی می‌کند. اغلب در استنتاج‌های ساده انسانی شکست می‌خورد.
    محققان USC اشاره می‌کنند که هوش مصنوعی «اشتباهات احمقانه» می‌کند چون عقل سلیم ندارد.
    کامپیوترها در تمایزهای ظریف که برای انسان‌ها بدیهی است مشکل دارند. برای مثال، هوش مصنوعی دوربین ممکن است یک تابلو راهنمای زرد را به لکه‌ای به رنگ موز اشتباه بگیرد، در حالی که هر راننده انسانی فوراً می‌داند که آن یک تابلو است.
  • آگاهی و خودآگاهی: انسان‌ها خودآگاه و آگاه هستند؛ ما درباره افکار و وجود خود فکر می‌کنیم.
    سیستم‌های هوش مصنوعی هیچ آگاهی ندارند – آنها درباره آینده فکر نمی‌کنند، اهداف شخصی نمی‌سازند و هویت خود ندارند.
    «درک» آنها از جهان کاملاً مبتنی بر الگوهای آماری است.
    این شکاف بنیادی به این معنی است که حتی قدرتمندترین هوش مصنوعی امروز به شیوه‌ای که انسان‌ها هستند آگاه نیست.

خلاصه اینکه، هر کدام نقاط قوت خود را دارند. برتری هوش مصنوعی در پردازش بی‌وقفه داده‌ها، سرعت و ثبات است. ذهن انسان در انعطاف‌پذیری، شهود، همدلی و خلاقیت انتزاعی می‌درخشد.

تفاوت‌ها آنقدر بنیادین است که نمی‌توان گفت هوش مصنوعی به طور کلی «بهتر» یا «بدتر» از هوش انسانی است – بلکه مکمل یکدیگرند.

همانطور که کارشناسان UTHealth نتیجه می‌گیرند، هوش مصنوعی و هوش انسانی باید به عنوان «شکل‌های مکمل نه رقابتی» هوش دیده شوند.

تفاوت‌های کلیدی بین هوش مصنوعی و انسان‌ها

آینده: همکاری، نه رقابت

نگاهی به آینده، بیشتر پژوهشگران همکاری انسان و هوش مصنوعی را پیش‌بینی می‌کنند. هوش مصنوعی همچنان پیشرفت می‌کند (برای مثال، مدل‌های زبانی بزرگ اکنون در آزمایش‌ها جنبه‌هایی از «نظریه ذهن» را نشان می‌دهند)، اما کارشناسان هشدار می‌دهند که این سیستم‌ها هنوز درک واقعی ندارند.

کلید، نحوه ترکیب نقاط قوت است.

همانطور که تحلیل ژانگ بیان می‌کند، «به جای پرسیدن اینکه کدام نوع هوش برتر است، باید درک کنیم چگونه هوش مصنوعی و شناخت انسانی می‌توانند با هم کار کنند».

هوش مصنوعی می‌تواند وظایف داده‌ای روتین را خودکار کند و راه‌حل‌هایی پیشنهاد دهد، در حالی که انسان‌ها نظارت، قضاوت اخلاقی و خلاقیت را فراهم می‌کنند.

برای مثال، یک ابزار پزشکی هوش مصنوعی ممکن است مشکلات احتمالی در یک رادیولوژی را نشان دهد، اما پزشک بر اساس زمینه و ارزش‌های بیمار تفسیر و تصمیم‌گیری می‌کند.

در عمل، بسیاری از حوزه‌ها در حال حاضر هوش مصنوعی را با تخصص انسانی ترکیب می‌کنند. توسعه نرم‌افزار، آموزش و مراقبت‌های بهداشتی به طور فزاینده‌ای از هوش مصنوعی برای تحلیل داده‌ها یا پیش‌نویس محتوا استفاده می‌کنند، اما برای تصمیم‌گیری نهایی و نوآوری به انسان‌ها تکیه دارند.

این هم‌افزایی بهره‌وری و خلاقیت را افزایش می‌دهد.

>>> برای آگاهی بیشتر کلیک کنید: آیا هوش مصنوعی مانند انسان‌ها فکر می‌کند؟

آینده - همکاری، نه رقابت بین هوش مصنوعی و انسان‌ها


در نهایت، آینده هوش احتمالاً تعاملی خواهد بود. با بهره‌گیری از سرعت و مقیاس هوش مصنوعی در کنار عمق عاطفی و نبوغ انسانی، می‌توانیم مسائل پیچیده‌تری را نسبت به هر کدام به تنهایی حل کنیم.

به گفته یکی از پژوهشگران، «آینده هوش، همکاری است، جایی که هوش مصنوعی توانایی‌های انسانی را تقویت می‌کند و انسان‌ها هوش مصنوعی را با عمق عاطفی و تفکر خلاق خود هدایت می‌کنند».

منابع خارجی
این مقاله با ارجاع به منابع خارجی زیر تهیه شده است.